کسی نی که از مِه بُپُرسه چه تِن تو*

ساخت وبلاگ
مرثیه ای برای اتوبوسی که به مقصد نمی رسد امید بلاغتی گِریخُم نَهُندِن، گِریخُم نَهُندِن کسی نی که از مِه بُپُرسه چه تِن تو چه بودن که لاغرتِه بودِی همیشَه سَرت بِی چه زیرن چشِت بیِ چِه سُرخِن گِریخُم نَهُندِن، گِریخُم نَهُندِن این متن ترانه یکی از معروف ترین ترانه های خنیاگر، آهنگ ساز، شاعر و ترانه سرای فقید و برجسته بندرعباسی و جنوبی ابراهیم منصفی(رامی) است. سطرهایی که ترجمه لازم ندارد. با این که گویش بندری دارد، اما روشن است از چه سخن می گوید. تمام زمانی که تصاویر مردمان حاضر در تشییع دختران هرمزگانی در واقعه تلخ سقوط اتوبوس را تماشا می کردم، این ترانه منصفی توی سرم تکرار می شد. چرا؟ این متن تلاشی برای توضیح همین قلقلک ذهنی است. این که چرا در مواجهه با چنین ضایعه تلخ و عذاب آوری من به یاد ترانه ای می افتم که شرح بی کسی و تنهایی است. شرح آدمی که کسی نمی پرسد از او چرا لاغر است، چرا همیشه سربه زیر است و چرا چشمانش همیشه گریان است، عین تمامی تصاویری که عکاس ایسنا از مردمان سوگوار هرمزگانی ثبت کرده که حتی آن ها که در روز تشییع دخترکانشان نمی گریستند، چشمان گریانی دارند. این ... مطلب جدید و جالب...
ما را در سایت مطلب جدید و جالب دنبال می کنید

برچسب : بُپُرسه, نویسنده : محمد رضا جوادیان texam بازدید : 427 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 11:05